گزارش؛
تولید علم یا کشف علم؟ | پاسخ به یک اشکال قدیمی
حجت الاسلام جعفریان در کانال شخصی خود به طرح یک اشکال قدیمی پرداخت که تا قبل از این از سوی اندیشمندان مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
به گزارش خبرگزاری رسا، چند روز پیش حجت الاسلام رسول جعفریان در کانال شخصی خود به طرح یک اشکال قدیمی در مورد علم پرداخت. بحث وی این بود که استفاده از لفظ تولید علم اصطلاح درستی نیست، چراکه اساساً علم کالا نیست که آن را تولید کنیم بلکه علم کشف کردنی است.
متفکران و اندیشمندان مختلفی نسبت به این اشکال پاسخ گفته اند و بحثهای زیادی در مورد آن صورت گرفته است، اما مشخص نیست طرح دوباره این اشکال، از چه حیثی بوده است.
حجت الاسلام جعفریان در کانال خود مینویسد: «علم تولید کردنی نیست، کشف کردنی است. این روزها مرتب از تولید علوم انسانی سخن گفته میشود. واقعیت این است که علم طبیعی باشد یا انسانی، علم است، امر کشفی است، نه امر تولیدی؛ چرا این کلمه را تا این اندازه با تسامح بکار میبریم؟ این صنعت است که تولید میشود، علم بر اساس هر تعریفی که باشد، نوعی کشف است، کشف واقع. اگر چیزی کشف واقع است، آن را تولید نمیکنند. آنچه تا اندازهای و در ترکیب با علم تولید کردنی است، صنعت است، صنعتی که تازه بخش مهمی از آن هم دانش و علم است که باید کشفش کرد، و آنگاه که فرضا در معماری تبدیل به شهرسازی و خانه سازی میشود، میتواند با علائق و آرمانها و باورهای مردم ترکیب شده و این طور تولید شود.»
وی ادامه میدهد: «اگر این تعبیر درست باشد، در تکنولوژی آن هم از زاویهای خاص درست است. ما در مورد قوانین نور، تابش خورشید، پدید آمدن گرما و سرما و آثار و حرکت آنها، و صدها مساله دیگر، علم تولید نمیکنیم، علم کشف میکنیم، در علوم انسانی هم هرچند نه به آن دقت، اما از نظر ماهیت علم بودن، کار کشف میکنیم. آن وقت بر اساس آن نظریات، وقتی میخواهیم معماری خانه مان را درست کنیم، به گونهای طراحی میکنیم که بهترین تناسب را داشته باشد. همان وقت، بر اساس برخی از باورهای مذهبی یا اخلاقی، پنجره و محل نور را مشخص میکنیم. چطور ممکن است کسی این دو مقام را به راحتی با هم خلط کند و مرتب دم از تولید علوم انسانی بزند. اگر چیزی علم است، باید درس خواند، باید تحصیل کرد تا مناسبات واقعی موجود در عالم را فهمید. این فریب است که کسی تصور کند ما میتوانیم علوم انسانی را خلق کنیم و آن وقت دنیای مطابق میلمان را بسازیم. یکی از نتایج این ماجرا آن است که حالا در قم موسساتی درست شده که به مغزشان فشار میآورند علوم انسانی بسازند و علم را مطابق خواهش نفس خویش کنند.»
اندیشمندان مختلفی از جمله حجت الاسلام پارسانیا در سلسله نشستهای آسیب شناسی علوم انسانی به این اشکال پاسخ گفته اند.
وی در مورد این اشکال که علم تولید کردنی نیست، میگوید: یک اشکال این است که میگوید به کار بردن لفظ تولید در علوم انسانی، کالاانگاری علوم انسانی ناشی میشود، حال آنکه علوم انسانی از سنخ معرفت است و با خط تولید اشیاء و کالاهای مادی تفاوت دارد. در نهایت علوم انسانی و به طور کلی علم تولید شدنی نیست.
وی ادامه میدهد: اگر ما برای علم ذات قائل نباشیم این نقد وارد نیست، اما اگر برای علم ذات قائل شویم علم تولید کردنی نیست بلکه یافتنی است. اگر برای علم ذاتی قائل باشیم مثل ریاضی و فیزیک و… عالم وقتی به یک حقیقت علمی میرسد نمیتواند بگوید من آن را تولید کردم، چون آن قانون همیشه بوده است. بلکه میتواند مانند ارشمیدس بگوید «یافتم».
وی میافزاید:، اما این حقیقتی که ذات خود را دارد در آن زمان از جهان خودش وارد ذهن پژوهشگر میشود و بعد از آنکه وی آن را نوشت و به تعلیم و تعلم راه پیدا کرد وارد فرهنگ و جهان سوم میشود. ورود معرفت به جهان دوم و سوم حاصل تلاش انسان است لذا تولید انسانی است.
پارسانیا معتقد است: من نمیتوانم احکام هندسه را عوض کنم، اما میتوانم آن را بفهمم و وارد جهان خودم کنم و با او متحد شوم. اتحاد من با او تولید من است و اگر بخواهیم آن را وارد زبان و کتابت کنیم، تولید خواهد بود. این نگاه دوگانه تولیدی بودن و یا یافتنی بودن علم را حل میکند که ناشی از دوگانه ذات داشتن علم و یا برساخته بودن آن است.
این استاد دانشگاه میگوید: همه علوم از آن جهت که وارد فرهنگ و ذهن انسان میشوند حاصل تلاش و کوشش انسان است، اما به لحاظ ذاتی، برساخته نیستند. لفظ تولید را کسی آسیب میداند که برای علم ذات قائل باشد. روش رسیدن به ذات یک معرفت یک بحث است و روش توزیع آن در جهان سوم بحث دیگری است.
وی همچنین در جای دیگری میگوید: تولید علم موضوعی نیست که در برابر کاشفیت علم نسبت به جهان واقع یا کشف بودن علم نسبت به عالم قرار داشته باشد؛ یعنی الزاماً چنین نیست که همه کسانی که به انکار کشف بودن و یا کاشفیت علم میپردازند، علم را تولیدی بشری بدانند، و یا کسانی که علم را از سنخ کشف میدانند، تولیدی بودن علم را به طور مطلق انکار کنند. البته قول به کشف یا انکار کاشفیت علم درباره دامنه و محدوده تولید علم تاثیرگذار است. /۱۰۱/۹۶۹/م
متفکران و اندیشمندان مختلفی نسبت به این اشکال پاسخ گفته اند و بحثهای زیادی در مورد آن صورت گرفته است، اما مشخص نیست طرح دوباره این اشکال، از چه حیثی بوده است.
حجت الاسلام جعفریان در کانال خود مینویسد: «علم تولید کردنی نیست، کشف کردنی است. این روزها مرتب از تولید علوم انسانی سخن گفته میشود. واقعیت این است که علم طبیعی باشد یا انسانی، علم است، امر کشفی است، نه امر تولیدی؛ چرا این کلمه را تا این اندازه با تسامح بکار میبریم؟ این صنعت است که تولید میشود، علم بر اساس هر تعریفی که باشد، نوعی کشف است، کشف واقع. اگر چیزی کشف واقع است، آن را تولید نمیکنند. آنچه تا اندازهای و در ترکیب با علم تولید کردنی است، صنعت است، صنعتی که تازه بخش مهمی از آن هم دانش و علم است که باید کشفش کرد، و آنگاه که فرضا در معماری تبدیل به شهرسازی و خانه سازی میشود، میتواند با علائق و آرمانها و باورهای مردم ترکیب شده و این طور تولید شود.»
وی ادامه میدهد: «اگر این تعبیر درست باشد، در تکنولوژی آن هم از زاویهای خاص درست است. ما در مورد قوانین نور، تابش خورشید، پدید آمدن گرما و سرما و آثار و حرکت آنها، و صدها مساله دیگر، علم تولید نمیکنیم، علم کشف میکنیم، در علوم انسانی هم هرچند نه به آن دقت، اما از نظر ماهیت علم بودن، کار کشف میکنیم. آن وقت بر اساس آن نظریات، وقتی میخواهیم معماری خانه مان را درست کنیم، به گونهای طراحی میکنیم که بهترین تناسب را داشته باشد. همان وقت، بر اساس برخی از باورهای مذهبی یا اخلاقی، پنجره و محل نور را مشخص میکنیم. چطور ممکن است کسی این دو مقام را به راحتی با هم خلط کند و مرتب دم از تولید علوم انسانی بزند. اگر چیزی علم است، باید درس خواند، باید تحصیل کرد تا مناسبات واقعی موجود در عالم را فهمید. این فریب است که کسی تصور کند ما میتوانیم علوم انسانی را خلق کنیم و آن وقت دنیای مطابق میلمان را بسازیم. یکی از نتایج این ماجرا آن است که حالا در قم موسساتی درست شده که به مغزشان فشار میآورند علوم انسانی بسازند و علم را مطابق خواهش نفس خویش کنند.»
اندیشمندان مختلفی از جمله حجت الاسلام پارسانیا در سلسله نشستهای آسیب شناسی علوم انسانی به این اشکال پاسخ گفته اند.
وی در مورد این اشکال که علم تولید کردنی نیست، میگوید: یک اشکال این است که میگوید به کار بردن لفظ تولید در علوم انسانی، کالاانگاری علوم انسانی ناشی میشود، حال آنکه علوم انسانی از سنخ معرفت است و با خط تولید اشیاء و کالاهای مادی تفاوت دارد. در نهایت علوم انسانی و به طور کلی علم تولید شدنی نیست.
وی ادامه میدهد: اگر ما برای علم ذات قائل نباشیم این نقد وارد نیست، اما اگر برای علم ذات قائل شویم علم تولید کردنی نیست بلکه یافتنی است. اگر برای علم ذاتی قائل باشیم مثل ریاضی و فیزیک و… عالم وقتی به یک حقیقت علمی میرسد نمیتواند بگوید من آن را تولید کردم، چون آن قانون همیشه بوده است. بلکه میتواند مانند ارشمیدس بگوید «یافتم».
وی میافزاید:، اما این حقیقتی که ذات خود را دارد در آن زمان از جهان خودش وارد ذهن پژوهشگر میشود و بعد از آنکه وی آن را نوشت و به تعلیم و تعلم راه پیدا کرد وارد فرهنگ و جهان سوم میشود. ورود معرفت به جهان دوم و سوم حاصل تلاش انسان است لذا تولید انسانی است.
پارسانیا معتقد است: من نمیتوانم احکام هندسه را عوض کنم، اما میتوانم آن را بفهمم و وارد جهان خودم کنم و با او متحد شوم. اتحاد من با او تولید من است و اگر بخواهیم آن را وارد زبان و کتابت کنیم، تولید خواهد بود. این نگاه دوگانه تولیدی بودن و یا یافتنی بودن علم را حل میکند که ناشی از دوگانه ذات داشتن علم و یا برساخته بودن آن است.
این استاد دانشگاه میگوید: همه علوم از آن جهت که وارد فرهنگ و ذهن انسان میشوند حاصل تلاش و کوشش انسان است، اما به لحاظ ذاتی، برساخته نیستند. لفظ تولید را کسی آسیب میداند که برای علم ذات قائل باشد. روش رسیدن به ذات یک معرفت یک بحث است و روش توزیع آن در جهان سوم بحث دیگری است.
وی همچنین در جای دیگری میگوید: تولید علم موضوعی نیست که در برابر کاشفیت علم نسبت به جهان واقع یا کشف بودن علم نسبت به عالم قرار داشته باشد؛ یعنی الزاماً چنین نیست که همه کسانی که به انکار کشف بودن و یا کاشفیت علم میپردازند، علم را تولیدی بشری بدانند، و یا کسانی که علم را از سنخ کشف میدانند، تولیدی بودن علم را به طور مطلق انکار کنند. البته قول به کشف یا انکار کاشفیت علم درباره دامنه و محدوده تولید علم تاثیرگذار است. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: خبرگزاری مهر
ارسال نظرات